کتاب و کودک
یکی از کارهایی که از قراین فهمیده می شود در بین اروپایی ها معمول است و متأسفانه این جا هیچ معمول نیست، این است که مثلاً مادران یا بزرگتران برای بچه هایشان در فرصت هایی کتاب می خوانند، یا دو نفر، سه نفر آدم می نشینند، یک نفر برایشان کتاب می خواند، که این جا این کارها هیچ معمول نیست. همه که می نشینند، برای خودشان کتاب مطالعه می کنند ـ اگر اهل کتاب باشند ـ اما این که مادر یا پدر بنشینند کتابی را باز کنند، آن را بلند بلند بخوانند و بچه ها گوش کنند، این بین آنها ظاهراً معمول است؛ اما این جا معمول نیست.
.... البته در قدیم در بعضی از خانواده ها بود. ما در منزل پدریمان دیده بودیم که کسی می نشست و برای دیگری کتاب می خواند. سال ها چنین کاری می شد؛ هم برای کوچک ها، هم برای بزرگ ها، اما این کار اکنون در بین مردم رایج نیست.
ترویج کتاب خوانی با کتاب های کوچک
یک پیشنهاد هم عرضه ی کتاب های جیبی و کوچک است. الان خلاصه کردن کتاب های بزرگ و ساده کردن کتاب های دشوار، در دنیا معمول است. البته این کار را بیشتر برای خاطر آموزش زبان می کنند ـ زبان را ساده می کنند ـ اما عملاً کتاب خلاصه می شود. داستان های بزرگ را خلاصه و کوتاه می کنند. مثلاً داستان بینوایان را در یک جزوه ی صد، صد و پنجاه صفحه ای درمی آورند که داستان شیرینی خواهد بود و همه کس هم می خواند. اگر این کار راه بیفتد خوب است.